شنیدم تو از خونه بیرون میای جنون زمین و زمان حتمیه تو از آذری بگذری پیش پات قیام یه ستارخان حتمیه واست برج میلاد قد میکشه نیایش می افته رو خط چشت شنیدم که پیروزی تو مشتته یه نیرو هوایی شده ارتشت رو بام ولنجک بهم زل زدی منو جای تهران نگاه میکنی تو بغضم ترافیک همت گمه ترافیکُ با خنده وا میکنی انقدر دوری از من که میشه شنید اوج بن بستُ تو صدام من از کوچه های این شهر شلوغ هیچی غیر از تو نمیخوام تو انقدر گرمی که با دیدنت کلکچال و توچال هم تب کنن باید سنگ فرش ولیعصرُ سر راهت از نو مرتب کنن من از خط آبی چشمای تو دارم انقلابُ رصد میکنم نمیدونم این دفعه ی چندمه که دروازه شمرونُ رد میکنم شنیدم تو از خونه بیرون میای درختای تجریش حض میکنن تو که ساکتُ بستی اخبار گفت دارن پایتختُ عوض میکنن انقدر دوری از من که میشه شنید اوج بن بستُ تو صدام من از کوچه های این شهر شلوغ هیچی غیر از تو نمیخوام