کجایید ای سراندازان کجایید ای سراندازان که آن هشیار مست آمد کجایید ای سراندازان کجایید ای سراندازان که آن هشیار مست آمد ز جانها مزد پیش آرید که آن جانان به دست آمد اگر هشیارتر باشید بگریزید از پیشش اگر هشیارتر باشید بگریزید از پیشش که چشم مست خونریزش کشیده تیر دست آمد در قعر جان مستم دردی پدید آمد کان درد بند دل را دائم که دید آمد در قعر جان مستم دردی پدید آمد کان درد بند دل را دائم که دید آمد چندان در این بیابان رفتم که گم نبودم هرگز کسی ندیدم کانجا پدید آمد مردان این سفر را گم بودگی است حاصل وین منکران ره را گفت و شنید آمد تا داده اند بویی عطار را از این می عمرش درازتر شد عیشش لذیذ آمد عمرش درازتر شد عیشش لذیذ آمد