بهت پیله کردم نمیمونی پیشم
نه میمیرم اینجا نه پروانه میشم
از عشقِ زیادی تو رو خسته کردم
تو دورم زدی خواستی دورت نگردم
بازم شوریِ اشک و لبهای سردم
من این بازی و صد دفعه دوره کردم
نه راهی نداره گمونم قراره
یکی دیگه دستامو تنها بذاره
دیگه توی دنیا به چی اعتباره
کسی که براش مُردی دوست نداره
من و بغض و بارون سکوتِ خیابون
دوباره شکستم چه ساده چه آسون
به پاتم بسوزم تو شمعم نمیشی
تو حوای دنیای آدم نمیشی
غرورت گلومو به هق هق کشیده
آدم که قسم خوردشو دق نمیده
من و تو یه عمره دو تا خط صافیم
شده عادت ما که رویا ببافیم
بشینیم و عشقو به بازی بگیریم
واسه زندگی کردنامون بمیریم
چه سخته تو تنهایی شرمنده میشی
ماها قهرمانیم و بازنده میشیم
مث عصر پاییزی رنگ و رومون
واسه خیلیا خاطره ست آرزومون
دیگه توی دنیا به چی اعتباره
کسی که براش مردی دوست نداره
من و بغض و بارون سکوتِ خیابون
دوباره شکستم چه ساده چه آسون
به پاتم بسوزم تو شمعم نمیشی
تو حوای دنیای آدم نمیشی
غرورت گلومو به هق هق کشیده
آدم که قسم خوردشو دق نمیده
مثل عصر پاییزیه
مثل عصر پاییزیه
مثل عصر پاییزیه...