می ترسم از خودم که توی آینه هاشور میزنه منو فکرامو میخندمو شبیه خودم نیستم تکرار میکنه یکی حرفامو سردرگمم نگاه تو گم کردم این خونه جای سقف پره دیواره من پرت میشم از لبه ی کابوس هذیون هایی که واقعیت داره روزای تو بدون منم خوبه روزای من بدون چشات مبهم لااقل بذار به خواب تو پام وا شه لااقل بذار از شب تو رد شم این عکس لعنتیه چشات اینجاست خون تو چشام دویده و تب دارم ترس نداشتنت توی رگهامه از عشقی که تموم بشه بیزارم جایی برای من تو خیالت نیست حس منه که حالتو بد کرده دنیای تو شبیه خودت زیباست دنیای من شبیه خودم سرده روزای تو بدون منم خوبه روزای من بدون چشات مبهم لااقل بذار به خواب تو پام وا شه لااقل بذار از شب تو رد شم