یه شب سرد دی ، تو ماشینت تو صدامو شنیدی از رادیو داشتم از گذشته می خوندم ، تو تم مورد علاقه ی تو به عقب می کشوندمت با عشق ، به عقب تر به اولین دیدار خاطره خاطره مرور می کردی همه چیزو ، تا آخرین دیوار خاطره خاطره مرور می کردی روبروت اتفاق بارون بود اتفاقی جدا شدی از من ، اتفاقا برات آسون برف پاک کن ، خداحافظی می کرد ، مث من با تو عشق با پاییز مث تو با صدای گیتارم ، مث من با شبای رویا خیز برف پاک کن ، خداحافظی می کرد ، دست تکون دادنم تداعی شد تو دل اون هوای بارونی ،قطره قطره دلت هوایی شد با یه گیتار کهنه که سیماش ، همه ی خاطراتتو حفظن داشتم از گذشته می خوندم ، از یه احساس دور از تو و من توی عصر شریکی پاییز ، همه ی پایتختو گز کردیم اونقدر عشق توو نگامون بود ، حال پاییزو هم عوض کردیم ما چنارای خسته ی شهرو ، پر برگ و جوونه می دیدیم اونقدر عشق توو نگامون بود ، هیچی جز عاشقی نمی دیدیم برف پاک کن ، خداحافظی می کرد ، مث من با تو عشق با پاییز مثل تو با صدای گیتارم ، مث من با شبای رویا خیز برف پاک کن ، خداحافظی می کرد ، دست تکون دادنم تداعی شد تو دل اون هوای بارونی ،قطره قطره دلت هوایی شد