از روزی که به عشق برخوردم قاعده ی بازی بهم خورده به سادگی قابل تحریفه تاریخی که بی تو رقم خورده تبلارو بی فاصله میکوبن مغزم پر از زنجیر زن میشه شهری که دور از تو عزاداره آماده ی مشکی شدن میشه دنیای من بی تو یه روزنامس لبریز از آگهی ترحیم ححالم بدون تو مثل حال سربازا میشه موقع تقسیم از اولشم مطمئن بودم تو هیچی از من نمیدونی رو هرچی دارم شرط میبندم که چیزی از باختن نمیدونی بی تو مثل پل هایی هستم که از داشتن رود خونه محرومن زاینده رودی که نخشکیده با رفتنت جاری شده تو من اشکامو قطره قطره میشمارم این گریه ها آغاز باتلاقه آغوشم از بس خالیه سرده پیشونیم از بس فکرتم داغه از روزی که به عشق برخوردم قاعده ی بازی بهم خورده به سادگی قابل تحریفه تاریخی که بی تو رقم خورده