واسه آخرین باره می بینمت پیشت ساکتم تا تو چیزی بگی من از بعد دیدار تو تا ابد دلیلی ندارم واسه زندگی نمی ذاری عکسی بگیرم ازت باید چشماتو امشب از بر کنم واسه آخرین بار می بینمت باید این جدایی رو باور کنم سرت رو، رو سینم بذار و بگو می تونم موهاتو نوازش کنم برای پشیمونی دیره ولی چقدر دوست دارم که خواهش کنم چقدر دوست دارم که خواهش کنم از آینده عشق تو کم نشم واسه آخرین باره میگم بهت به عشق تو دارم نفس می کشم ازم دور می شی که هر روز من با رویای دیدار تو سر بشه صدات میزنم جوری که سرنوشت از این نعره ی بی کسی کر بشه تو رو طوری از دست می دم که عشق سراغی نگیره از احساس من واسه آخرین بار میبینمت واسه آخرین بار حرفی بزن سرت رو، رو سینم بذار و بگو می تونم موهاتو نوازش کنم برای پشیمونی دیره ولی چقدر دوست دارم که خواهش کنم چقدر دوست دارم که خواهش کنم از آینده عشق تو کم نشم واسه آخرین باره میگم بهت به عشق تو دارم نفس می کشم