شبو دیوونه کردی، چیزی ازش نمونده برق تو چشمای تو، خواب شبو پرونده تو کوچه را می افتی ، برگا به پات می افتن پرنده ها براشون از خوبیات می گفتن کی جز من قدر تورو می دونه؟ توکوچه ها از تو روز و شب می خونه بدجوری به دیدنت وابسته ام دیوونه، دیوونه ی تو هستم با تو قدم می زنن، درختا زیر بارون رنگ و رویی نداره، پیش تو رنگین کمون حرف تو روی لب هاست، هرکی یه جور اسیره عطر تو کوچه کوچه داره شهرو میگیره کی جز من قدر تورو می دونه؟ توکوچه ها از تو روز و شب می خونه بدجوری به دیدنت وابسته ام دیوونه، دیوونه ی تو هستم با تو قدم می زنن، درختا زیر بارون رنگ و رویی نداره، پیش تو رنگین کمون حرف تو روی لب هاست، هرکی یه جور اسیره عطر تو کوچه کوچه داره شهرو میگیره کی جز من قدر تورو می دونه؟ توکوچه ها از تو روز و شب می خونه بدجوری به دیدنت وابسته ام دیوونه، دیوونه ی تو هستم