نیستی و احساس می کنم هر روز
یک پای زنده بودنم لنگ است
نفرین به دنیای بدون تو
ای وای بدجوری دلم تنگ است
تنها شدم با این جهان اندوه
با هر تلنگر تو در خودم مردم
با چشم بسته عاشقت بودم
با پشت پای تو زمین خوردم
هر روز صحبت می کنم با تو
نیستی ببینی بحث جنجالیست
پژواک بغضم باز می پیچد
در خانه ای که مملو از خالیست
حال مرا سیگار می فهمد
خاکستر از این خانه می بارد
اینجا یکی دلتنگ دلتنگ است
مردی که با تو خاطره دارد
هر روز چشمان پر از اشکم
بر روی بند خانه ام پهن است
این ضجه های هر شب و روزم
با خنده های تو به یک لحن است