رو به افق رو به طلوع غم زده چشمان من است تنگ غروب است و دلم ياد تو در ياد من است عمق نگاهم به تهِ راه درازيست كه تو در افقش دور شدى دور شدى دور شدى رو به افق رو به طلوع غم زده چشمان من است تنگ غروب است و دلم ياد تو در ياد من است عمق نگاهم به تهِ راه درازيست كه تو در افقش دور شدى دور شدى دور شدى حسرت ديدار توام داغ ترين تشنگى ام راه تو ناممكن و من، اين همه آواره گى ام حسرت ديدار توام داغ ترين تشنگى ام راه تو ناممكن و من، اين همه آواره گى ام باز كنم به جستجو، گوشه به گوشۀ قفس آه كه پيدا بكنم چارۀ بى چاره گى ام در قفس ياد توام بال و پرم شكسته و درد تو سرتاسر من درد تو در جان و تنم باز كنم به جستجو، گوشه به گوشۀ قفس آه كه پيدا بكنم چارۀ بى چاره گى ام در قفس ياد توام بال و پرم شكسته و درد تو سرتاسر من درد تو در جان و تنم حسرت ديدار توام داغ ترين تشنگى ام راه تو ناممكن و من ،اين همه آواره گى ام حسرت ديدار توام داغ ترين تشنگى ام راه تو ناممكن و من ،اين همه آواره گى ام اين همه آواره گى ام...