در بر چشمه نور، در کنار خورشید بر فراز افلاک، لا به لای گل سرخ زیر امواج کبود، وقت بشکفتن گل ها در ورق تازه گل در نسیم خوش روز، در دل تیره ی شب با دلی پر از امید در دل تیره ی شب، با دلی پر از امید عطر خوش بوی گلی من تو را میجویم، من تو را میخواهم به تو سوگند که جز تو نبود یار مرا من تو را میجویم، من تو را میخواهم به تو سوگند که جز تو نبود یار مرا نبود یار مرا... نبود یار مرا... نبود یار مرا... یار مرا... یار مرا... همدم و غمخوار من، تو سراپای وجودی با سر پر از گناه من تو را میجویم لغت والای منی، روح منی، جان منی تو سراپای وجودی، تو بزرگی نوری تو خداوند منی تو خداوند منی تو خداوند منی تو خداوند منی من تورا میجویم من تورا میخواهم به تو سوگند که جز تو نبود یار مرا نبود یار مرا... نبود یار مرا... نبود یار مرا... یار مرا...