در شوق گلی در نفس سبز جوونه این باغ خزون، پشت خزون، پشت خزونه نه حوصله ای مونده که از عشق بخونم نه زمزمه ای مونده واسه بغض شبونه نیستی تو و جز اخم کسی همنفسم نیست امروز که تو سینه من قل قل خونه میترسم از این آه پر از سوز و گدازم کم مونده که دنیا رو به آتیش بکشونه من موندم و دلمرگی و تنهایی و خونه با من گل من بعد تو کج خلقه زمونه میسوزم از این داغ نفسگیر صداکش خونابه که از چشمای من بی تو روونه... روونه... روونه... نیستی تو و جز اخم کسی همنفسم نیست امروز که تو سینه من قل قل خونه میترسم از این آه پر از سوز و گدازم کم مونده که دنیا رو به آتیش بکشونه