یه کم از خودت بگو اگه تو هم دلتنگی اگه مثل من داری با هر شبت میجنگی یه کم از خودت بگو اگه تو هم نابودی من که خیلی گفتم از خودم برات تا بودی تا بودی... ای کاش که چشمات منو تنها نمیذاشت قلبت نمیرفت پی دیوونگی هاش ای کاش غرورت رو دلم پا نمیذاشت ای کاش، ای کاش نیستی غریبه ام توی دنیا دیوونه تنهایی هامو همه ی شهر میدونه از تو گذشتن دیگه خود جنونه نیستی، نیستی چرا تو تمام قصه حسِ رفتن داری تو که کل عاشقانه هاتو از من داری دوری از تو مثلِ دوری از نفس بی رحمه حالِ ما رو کی به غیرِ ما دو تا میفهمه باشه جونمو بگیر اگه دلت سنگ شده من به جونِ هر دومون دلم برات تنگ شده اگه این جداییا قراره کم کم سَر شه نذار اعتمادمون از این به هم کمتر شه ای کاش که چشمات منو تنها نمیذاشت قلبت نمیرفت پی دیوونگی هاش ای کاش غرورت رو دلم پا نمیذاشت ای کاش، ای کاش نیستی غریبه ام توی دنیا دیوونه تنهایی هامو همه شهر میدونه از تو گذشتن دیگه خود جنونه نیستی، نیستی