هر جا که میرم پیشِ چشمامی بعضم مثِ یه کوه سنگینه یادت میفتم نفسم میره دنیایِ این روزای من اینه یک لحظه چشمای تو رو دیدم تا پیشِ چشمِ همه زیبا شم من واسه اون یک ثانیه باید چند سالِ دیگه منتظر باشم؟ بسه برگرد، من واسه تو عمرمو جنگیدم مرگمو با چشمِ خودم دیدم هر چی که هست تاوانشو میدم بسه برگرد، من جون ندارم واسه ی این درد رفتنِ تو پشتمو خالی کرد از عمرِ من کم کن ولی برگرد هر روز غرقِ این تبم، اما برای یک شب هم این درد تکراری نمیشه توو این همه آوارِ غم، تا برنگردی رو دلم این داغ میمونه همیشه بسه برگرد، من واسه تو عمرمو جنگیدم مرگمو با چشمِ خودم دیدم هر چی که هست تاوانشو میدم بسه برگرد، من جون ندارم واسه ی این درد رفتنِ تو پشتمو خالی کرد از عمرِ من کم کن ولی برگرد