آسمان همه در تن تو دريا موجي شد در دامن تو يك زمين همه در پس من هرجا چون صبا پي مأمن تو اي ز وصفت مرده زمان هر مژه يك تير و كمان موي تو آغشته به شب روي تو خورشيد نهان من همه تو،غم تو به خدا من به كجا، دل تو به كجا كي بشود كه رسم به تو من؟ تا كه بدانم معني ما پيله را بشكن پروانه ي من پر بزن به سر بام خانه ي من سوي من تو بيا باشد كه رسد نور مه همه شب در كاشانه ي من ميزنم خود را به دري تا جويم از تو اثري تا كه دوايم را بدهي با نگهي غم دل ببري اي كه زمين همه پهنه ي تو اي كه زمان در پنجه ي تو رو بنما كه كشي همه خلق كشته همه زان صحنه تو