تو هق هقی توی شادی نه خنده ای نه دقی تو خیلی بد قلقی تو خیلی بد قلقی تو ساکتی که نشونم بدی شبیه منی تو میکُشی منو تا چار کلمه حرف بزنی تو یه تصادف عمدی میون من با خودم ولی بدون تصادفی من عاشقت نشدم تو کوه و جنگل و بارون تو ابر رو سرمی تو خیلی از سرم زیادی و همیشه کمی تو خیلی عاشقمی و نشون نمیدی یکم به من که خوب میدونی چقدر عاشقتم
میگم بریم یه سفر حالمون عوض شه یکم میگی بریم ولی قبلش بزار یه چیزی بگم برای من که جهنم باهات خواستنیه همین یه جمله یعنی این سفر نرفتنیه چقد تو جمع بپرسم چیه چرا تو همی تو ناخدای کل کشتیای غرق شدمی تو کوه و جنگل و بارون تو ابر رو سرمی تو خیلی از سرم زیادی و همیشه کمی تو خیلی عاشقمی و نشون نمیدی یکم به من که خوب میدونی چقدر عاشقتم