ملال ابرها و آسمان بسته و اتاق سرد. این شرح حال «مرد خسته» است از وطن خویش دور افتاده، در هوایی سرد و ملال انگیز و در حسرت دیار آفتابی خود. سیاوش کسرایی در غربت در آخرین سال های زندگی شعر «هوای آفتاب» را سرود که
سالار عقیلی و گروه قمر، نام آن را بر آلبوم خود نهاده اند: «هوای آفتاب».
«هوای آفتاب» هفت قطعه دارد و توسط موسسه فرهنگی هنری آوای باربد منتشر شده است. نوید دهقان، سرپرست گروه قمر علاوه بر آهنگسازی این آلبوم، نوازندگی کمانچه را نیز بر عهده داشته است. شاید به همین دلیل در برخی قطعات، حضور کمانچه از سازهای دیگر مثل سنتور، تار، نی، دف و ... پررنگ تر است. از هفت قطعه، یکی تک نوازی عود با نوازندگی شهرام غلامی است و چهار قطعه، تصنیف هایی در فضای موسیقی سنتی ایرانی.
گرچه شعر سیاوش کسرایی تنها شعر نو در آلبوم موسیقی سنتی سالار عقیلی و گروه قمر است، اما او تنها شاعر این آلبوم نیست؛ دوست نزدیکش، هوشنگ ابتهاج در کنار مولوی، خواجوی کرمانی، حافظ و سعدی، صاحبان اشعار «هوای آفتاب» هستند. خواننده ثابت ارکستر ملی ایران در آهنگی غزل مشهور مولوی «من غلام قمرم» را می خواند، جایی دیگر سه بیت شِکوه آلود از حافظ را در دستگاه ماهور زمزمه می کند «بود آیا که درِ میکده ها بگشایند»، گاهی نوای عاشقانه ای از زبان خواجو سر می دهد «ای لبت باده فروش و لب من باده پرست»، گاه هم تنها به یک بیت از سعدی بسنده می کند و با آن یک «آواز راک» می خواند «من آن نی ام که حلال از حرام نشناسد، شراب با تو حلال است و آب بی تو حرام».