با این آلبوم، چهارگانهی ابوسعید مرضایی کامل میشود: منظومهای کاملاً موسیقایی و سرشار از شاعرانگی که با نگاه به چهار عنصر اصلی طبیعت (خاک، آب، باد و آتش) ساخته و اجرا شده است.
حافظه موسیقی معاصر ایران، از این نوع نگاه و برخورد، نمونههای زیادی را ارائه نکرده است. سایهی سنگین تغزل از یک سو و استیلای عرفان از سوی دیگر - و البته هر دو با تکیه بر ادب منظوم در حوزه زبان کلاسیک فارسی- با همه غنایی که همراه آوردهاند، سپهر پرواز و تخیل هنرمند ایرانی را نیز بسی محدود کرده اند. تا جایی که از بازنمایی ِنابترین احساسات انسانی ِمربوط به طبیعت و زندگی و... بازماندهایم و در قرن خورشیدی گذشته، برای جبران مافات، ناگزیر، دست به دامن فرهنگهای غیر موروثی شدهایم. البته آن کنش و این واکنش، مربوط به حیطهی شهرنشینی و حوزهی سلطهی ادب کلاسیک است. موسیقیهای بومی ِنواحی ایران، چه باکلام و چه بیکلام، در این موارد دست بازتری داشتهاند و تصویر انسان و طبیعت و احساسات آدمی را با همان امکانات اندکشان، بسیار واقعی، صميمی و در یک کلام "انسانیتر" از شهرنشینان ارائه دادهاند.