تبت رو از لحظه های من نگیر این همون داغی که می پرستمه وقتی که دستاتو میگیرم ببین اختیار کل دنیا دستمه من که یه عمره پر از بغضم ببین واسه لبخند تو چه میکنم زندگی دلیل بغض من نبود تو نمیخندی که گریه میکنم دیگه بعد از این سمت من بیای هر چی تو بگی هر چی تو بخوای خودت رو پایین میاری پای من که تورو پیدا کنم فقط همین چیزی جز افتادن از چشمای تو منو از بالا نمیزنه زمین از خودم خیلی خجالت میکشم وقتی حتی از منم دلت پره وقتی حالتو عوض نمیکنم بودن من به چه دردی میخوره تبت رو از لحظه های من نگیر دیگه بعد از این سمت من بیای هر چی تو بگی هر چی تو بخوای