از خالی تو در من از لحظههای بی عار تاریخ بی تو بودن هفت شنبههای بیمار روزای نیمه سوخته با بوسههای سیگار مشق نبودن تو ،جریمههای بسیار این لحظه رو نگه دار بانوی خواب و بیدار این لحظهرو نگه دار بانوی خواب و بیدار لبریز خنده با تو لبریز شعر یغما شال حریر آبی تو پرسههای سرما گاهی نگاهی از تو گاهی خیال و رویا بوسیدن تن عشق تا وعدهای فردا اون لحظه رو به یاد آر بانوی خواب و بیدار اون لحظه رو به یاد آر بانوی خواب و بیدار از شعر تلخ امشب تا بهترین دیروز گاهی صدای فریاد گاهی سکوت لب دوز گاهی طنین خنده گاهی نگه پر سوز با من همیشه اما لعنت به بدترین روز هفت شنبههای بیمار