نبینی رنگ غصه رو، خسته فصل بی صله تجسم سخاوتی، تو انتهای فاصله مشق قدیم خواستنی، عزیز سطر به سطر من تو فصل آوار غمم، رخت غریبگی بکَن نبینی رنگ غصه رو نبینی رنگ غصه رو ستاره بخت منی، تو این شبای لعنتی بیا به جشن عاشقی، نگو نمونده فرصتی مجال یه ترانه شو که مرگو آواره کنه رشته رخوت دلو شعر تو صد پاره کنه نبینی رنگ غصه رو نبینی رنگ غصه رو وقتی که تو شرم چشات، دل دل واژه بند میاد غزل غزل به من بگو، بگو نگاهت چی می خواد بغض همیشگی من، چاره چشمای تو نیست عذاب این ثانیه ها کار دله، پای تو نیست نبینی رنگ غصه رو نبینی رنگ غصه رو