سرده نگاه آینه تو چشم یخ بسته من آوازخون لعنتی یه حرف تازه تر بزن بخون از اتفاق نو از تیتر روزنامه عصر بسته دیگه خوندن ِ از گدا و شاهزاده تو قصر قافیه های افتضاح ترانه ها بی آبرو بخون شاید با خوندت تاریخمون شِه زیرو رو وعده های بی سرو ته دوست دارم های دروغ پرسه تو کوچه های هر تو پایتخت بی فروغ میگی میاد، اونی که رفت از پس روزای سیاه ساعت بیست و پنج شب! روز سی و دوم ماه! بخون برای شاعری که مرگشو کسی ندید برای اون پرنده ای که بی ترانه پر کشید واسه شناسنامه ای که منتظر یه اسم شده بخون واسه صداقتی که این روزا طلسم شده صدای اره برقیا توی گوش درختا بود کلاغ قصه رو بازم کسی به خونش نرسوند تا کی می خوای امید بدی بگی قشنگه انتظار یه حرف تازه تر بزنه واسه دلای بیقرار میگی میاد، اونی که رفت از پس روزای سیاه ساعت بیست و پنج شب روز سی و دوم ماه