آدم از یه روز بعد خودش خبر نداره
وقتی سایه ی خودش تنهاش میذاره
به تو که امیدی نیست امیدوارم
تو نبودت توی غصه کم نیارم
ابری میشه چشمام یه روزی که اون روز دور نیست
من التماست می کنم برگرد ولی مقدور نیست
باید بذارم سرنوشت سمت غصه پیش بره
یکی از ما دوتا باید پی زندگیش بره
یکی از ما دوتا باید پی زندگیش بره
دلگیرم از دست خیلیا از دست این روزا
از این که بد شدی از این که بد شدم از حس بین ما
دلگیرم بمون یکم پهلوم این بغض تو گلوم
می کشتم نذار دوباره باز بشه دیدنت آرزوم
من به دستای کسی محتاج بودم که خودش محتاج یکی مثل من بود
خیلیا تو زندگیش بودن یه روزی اما توی زندگیش کی مثل من بود
من و قلبم و فقط دیوار میدید اما بازم منو مردم دار میدید
من باهاش با این که بد بود گرم بودم سردتر میشد منو هر بار میدید
سردتر میشد منو هر بار میدید
دلگیرم از دست خیلیا از دست این روزا
از این که بد شدی از این که بد شدم از حس بین ما
دلگیرم بمون یکم پهلوم این بغض تو گلوم
می کشتم نذار دوباره باز بشه دیدنت آرزوم