من و مجذوب خودت کن جاذبه توی صداته
غربت اندازه ی دنیاست، وطن من تو نگاتِ
تو همونی که با عطرت هر نفس ترانه میشه
خونه از فرت حضورت گرم و عاشقانه میشه
با تو من ترسی ندارم از شبایی که سیاهِ
نرسیدن انتها نیست، گاهی مقصد خودِ راهِ
باید از این شک و تردید رو به هم راهی سفر کرد
دل به دریا زد و تر شد وقتشه کمی خطر کرد
باید از این شک و تردید رو به هم راهی سفر کرد
دل به دریا زد و تر شد وقتشه کمی خطر کرد
بیا همراه دلم شو، بیا خو کن به تب من
دستای من بی تو پوچِ، بیا گل کن تو شب من
عاشقانه تر صدام کن، وقتی مجذوبِ تو میشم
همه دنیا بدن اما من خوب تو میشم
رو به جاده رو به صبحیم فانوسِ ما خود ماهِ
من و مجذوبِ خودت کن، تازه این اول راهِ
اگه تو باشی می تونم دست خورشید و بخونم
نبض جاده رو بگیرم، تو نباشی نمی تونم...