مرو ای یار مرو ای یار مرو ای یار مرو چونان عاشقم که طوفانی ام من آماده ام تا بسوزانی ام مپرس حال مرا که بارانی ام نه میخواهی ام نه میدانی ام تهران و پاییز را این شهر غم انگیز را چگونه سر کنم من از تماشایت هوای رویایت کجا سفر کنم مرو ای یار مرو ای یار مرو ای یار مرو درون کافه ها نشسته جای خالی ات منم به گریه های خنده خیالی ات تمام کوچه های بی تو را قدم زنم هنوز در هوای خاطرات تو منم من از خزان دوری ات من از غم صبوری ات می میرم مرو مرو ای یار مرو ای یار مرو ای یار مرو