تو تمنای من و یار من و جان منی پس بمان تا که نمانم به تمنای کسی تو خودت روح و روانی تو آرامش جان پس بمان تا که نمانم به تماشای کسی شوریده آزرده دل بی سر و پا من در شهر شما عاشق انگشت نما من دیوانه تر از مردم این شهر اگر هست جانا به خدا من به خدا من به خدا من مستی هر نگاه تو بند به بند موی من خیال ماه روی تو گر شود آرزوی من رسوا میکند مرا غوغا میکند مرا آتش میزند به دل شیدا میکند مرا شوریده آزرده دل بی سر و پا من در شهر شما عاشق انگشت نما من دیوانه تر از مردم این شهر اگر هست جانا به خدا من به خدا من به خدا من