الا دختر تو مادر داری یا نه نشونی از برادر داری یا نه همون بوسی که دادی توی دالون نمیدونم به خاطر داری یا نه شبِ تاریک و مهتابم نیومد نشستم تا سحر خوابم نیومد نشستم تا دمِ صبح قیومت قیومت اومد و یارُم نیومد سه روزه رفتی و سی روزه حالا زمستون رفتهای، نوروزه حالا خودت گفتی سرِ هفته میایُم شماره کن ببین چند روزه حالا شبِ مهتاب که مهتابم نیومد نشستم تا سحر خوابم نیومد نشستم از سرِ شب تا خروسخون همون یارِ بغل ... نیومد من از انگشترِ دستِ تو بودم میون پنجه و شستِ تو بودم عجل اومد که جونم را بگیره ندادم جون که پابستِ تو بودم...