از کـدوم ماه پراحسـاسی، کـدوم فصل دلآویزی مخمـل اردیبهشتـی ، یا طــلای نــاب پایـیزی از کدوم قصه ،کدوم شهری، کجای عمق تاریخی که تو این قرن یخی ،پر عاطفه ،گرمی و ساویزی
شعر می باره از اون شـرم نگاه تو بَعدِ عمری اومدی، چشمـم به راه تو اومدی از راه دور و خستـه ی راهـی سر بذار رو شونه ام، باشـم پناه تو
عاشقانه می نویسم من برای تو در این پاییز خوشرنگ زیر بارونِ ترانـه با نگاهـت می زنی بر قلـبِ من چنگ خش خشِ برگ درخـتا می گن این رازو با نجوا عشـق یـعنی حاصل جمع من وتو ، تا بشـیم ما