آه اینگونه مرا بی کس و تنها مگذار منکه دربند توأم روی دلم پا مگذار بی تو از عالم و آ دم دل من میگیرد پس در این عالم دلگیر مرا جا مگذار در این عالم دلگیر مرا جا مگذار مثل یک آینه تنها و پر از خاطره ام در دلم این همه تاریکی دنیا مگذار مگذار ،مگذار،مگذار بی تو از هرچه که زیباست دلم می ترسد بی تو از هرچه که زیباست دلم می ترسد وعده مرگ مرا باز به فردا مگذار کوه بودم که غم دوری تو خاکم کرد بی جهت روی دل خسته من پا مگذار، مگذار آه اینگونه مرا بی کس و تنها مگذار من که دربند توأم روی دلم پا مگذار بی تو از عالم و آدم دل من میگیرد پس در این عالم دلگیر مرا جا مگذار پس در این عالم دلگیر مرا جا مگذار...