سرگشتهی محضیم و در این وادی حیرت عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم
تویی به جای همه، هیچکس ولی به جای تو نیس تو خود تمام منی اما من تمام تو نیس دیوانهام آری، شبهای بیداری یاد تو میوفتم، اما تو بیزاری از من بیزاری هم حسیست، باعث خوشحالیست اینکه به من داری، حتی تنفری خالی
نبودی جای منو من جای تو غم خوردم آرامشم بودی رفتی ابرها به هم خوردند رعدی زدو بارید، چشم چشمهای جاری شیرینترین تلخی، چقدر زیبا تو میرفتی راه رفتنت زیباست، ترکم بکن بی رحم تو از برم میری، منم قربان تو میرم