به دلتنگی مریم و آمنه به دلشوره ی هاجر و آسیه تو محکم ترین آیه هستی ولی دلتم همونقدر احساسیه ولی خم به ابرو نیاوردی و نگاهت پر از شوق شیدایی شنیدم که گفتی ندارم غمی که ما هرچی دیدیم زیبایی برای چشات یادگاری گذاشت چشای پر از بغض و مبهوتشو چقدر سخته حالا ببینی خودت روی شونه ی شهر تابوتشو حالا مثل روزای اول هنوز پر از اشتیاق و پر از خواهشی آخه بعد اون خنده ی آخرت قسم خورده بودی که همراهشی به دل بی قراری شب های تو باید هرکسی خوابه بیدار شه بیا خطبه ی شامو تکرار کن کمک کن که این جاده هموار شه برای چشات یادگاری گذاشت چشای پر از بغض و مبهوتشو چقدر سخته حالا ببینی خودت روی شونه ی شهر تابوتشو حالا مثل روزای اول هنوز پر از اشتیاق و پر از خواهشی آخه بعد اون خنده ی آخرت قسم خورده بودی که همراهشی