همش تقصیر تو بوده
که ابری شد هوای من
روزامم مشکی رنگ کردی
درست مثل شبای من
تو رویا راه میرفتیم
عجب حالو هوایی داشت
نه بارون بند میومد
نه کوچه انتهایی داشت
ولی یه عصر پاییزی
گره از قلب ما وا شد
از اون سرمای بی احساس
دل ما باز تنها شد
گلایی رو که پس دادی
میدیدم رو تن دیوار
اونا خشک میشدن کم کم
تو اون روزای بی تکرار
تو دنیات من کجا بودم
اینو هیچ وقت نفهمیدم
ولی هر لحظه دنیامو
توو چشمای تو میدیدم
نه تنهایی دلم خوش بود
نه میشد که کنارت موند
چه راهی مونده این روزا
به جز اینکه بیادت خوند
تو دنیات من کجا بودم
تو دنیات من کجا بودم
ولی یه عصر پاییزی
گره از قلب ما وا شد
از اون سرمای بی احساس
دل ما باز تنها شد
گلایی رو که پس دادی
میدیدم رو تن دیوار
اونا خشک میشدن کم کم
تو اون روزای بی تکرار
تو دنیات من کجا بودم
اینو هیچ وقت نفهمیدم
ولی هر لحظه دنیامو
توو چشمای تو میدیدم
نه تنهایی دلم خوش بود
نه میشد که کنارت موند
چه راهی مونده این روزا
به جز اینکه بیادت خوند