ببین من از همه ماجرا خبر دارم
از آن خیانت بی ادعا خبر دارم
بدون حرف برو، واژه ها خطرناکند
تمام رخت و لباست درون آن ساکند
داستان آشنایی است؛ «یک خیانت روزمره» ماجرایی تلخ و تکراری است به روایت اندیشه فولادوند: صریح، بی تعارف و گزنده. در آلبومی به همین صراحت، و این حرف همه هم نسلان اندیشه فولادوند است: «آخرین حرف معاصر».
در عرصه هنر، اندیشه فولادوند نام آشنایی است: چه در سینما با فیلم های «خانوم»، «کلاشنیکف»، «سن پترزبورگ»، «سربازهای جمعه»، «مریم مقدس» و ...، یا در تئاتر و نمایش «چاله»، و یا سریال «شیدایی»، چه در شعر با کتاب های «عطسه های نحس» و «شلیک کن رفیق»، و یا در عرصه موسیقی با آلبوم
«یک خیابان سهم یک افسانه نیست» با آهنگسازی کارن همایونفر، و آلبوم حاضر.
آلبوم «آخرین حرف معاصر» را شرکت پنج برگ هنر به تهیه کنندگی فریدون خشنود در 13 قطعه منتشر کرده است. خواننده و ترانه سرای آن اندیشه فولادوند است و آهنگساز،
فریبرز لاچینی. نوازندگان ناصر رحیمی، ایمان جعفری پویان، همایون رحیمیان، هادی منتظری و رضا تاجبخش هستند و سازها ساکسفون، کلارینت، ویولن، کمانچه، فلوت و پیانو. عکاسی و طراحی گرافیک هم کار فرشاد خشنود است.
سبک موسیقی آلبوم در برخی قطعات مثل «شوخی»، «عنصر نامطلوب» و «نفهمیدم چه کسی» به موسیقی جاز نزدیک می شود، اما در مجموع موزیک بیشتر سعی می کند به تناسب حال و هوای شعر، فضاسازی کند.
شعرهای اندیشه فولادوند هم مثل بازی اش است: خودمانی و طعن آمیز، رسا و قدرتمند و بی پروا؛ درست مثل صدایش که خسته و دورگه می شود وقتی می خواند:
خمیازه های کشدار
سیگار پشت سیگار
شب گوشه ای به ناچار
سیگار پشت سیگار
و ریشخندآمیز است وقتی که سرفه می کند، چیزی را ورق می زند و در میان تشویق شنوندگان می خواند:
اینجا نوار شعر مرا سگ نمی خرد
دندان این شغال کسی را نمی دَرد