نه رویای دوری، نه آغوش سردی نه حتی سلامی، نه عشقی نه دردی نه چشمی به راهی تو این بیپناهی نه دودی نه عودی، نه خاکی نه گردی دلا خسته میشن تو وقتی نباشی درا بسته میشن اگه برنگردی کجا رفتم از خود که پیشم نموندی کجا موندم از تو که یادم نکردی کجا رفتم از خود که پیشم نموندی کجا موندم از تو که یادم نکردی
نذار از نسیم تو خالی شه دنیام که عادت کنه برگ میخک به زردی تو پنهونی از چشم عالم ولی من چه بسیار دیدم صبایی و مردی نمیخوام که مرهم رو زخمم بذاری تو را دوست دارم، چه دردی چه دردی تو را دوست دارم، چه دردی چه دردی نه رویای دوری، نه آغوش سردی نه حتی سلامی، نه عشقی نه دردی