به دیدارم بیا هر شب در این تنهایی تنها و تاریک خدامانند دلم تنگ است بیا ای روشن، ای روشنتر از لبخند شبم را روز کن در زیر تنپوش سیاهیها دلم تنگ است بیا بنگر چه غمگین و غریبانه در این ایوان سرپوشیده وین تالاب مالامال دلی خوش کردهام با این پرستوها و ماهیها به دیدارم بیا ای همگناه، ای مهربان با من که اینان زود میپوشند رو در خوابهای بیگناهیها و من میمانم و بیداد بیخوابی