قدم میزنم توی شهری که ما یه روزایی با هم قدم میزدیم یه جاهایی اونقدر عاشق شدیم زمین و زمان و بهم میزدیم همه خوبی ها رو یه جا داشتیو با تو انگاری هیچّی مشکل نبود به جز صورت پاک و خندون تو دیگه هیچ جا ماه ی کامل نبود میخوام عزیزت شم من سر به راهت شم بهم نگاه کنی محو نگاهت شم دیر اومدم اما موندنی ام اینبار دستای خالیمو به روی من نیار با هر دوستت دارم از آدما چقد راحت دلم رفت هوایی شدم چقد دور این آدما گشتمو تو موندی صبورانه پای خودم کنار منی دستمو ول نکن یه دریای آبی رو واسم بساز بغل کن بغل کن منو خالقم یه عید حسابی رو واسم بساز میخوام عزیزت شم من سر به راهت شم بهم نگاه کنی محو نگاهت شم دیر اومدم اما موندنی ام اینبار دستای خالیمو به روی من نیار